یکشنبه 89 اردیبهشت 26 | ساعت 7:1 عصر
آخرالزمان......
وضع اجتماعى و تباهى مسلمانان هنگام ظهور حضرت حجت علیه السّلام
حضرت امام صادق علیه السلام در پاسخ یکی از شیعیان که سوال کرده بود اینان (خلفای جور) تا کى سلطنت خواهند کرد و چه هنگام از دست ایشان آسایش به دست خواهد آمد؟ فرمودند: آیا نمىدانى که هر چیزى مدّتى دارد؟ او گفت: آرى
حضرت فرمود: آیا براى تو سودى خواهد داشت که بدانى این امر هرگاه موعدش فرا رسد، از یک چشم به همزدن سریعتر خواهد بود؟ اگر تو وضع ایشان را نزد خداوند مىدانستى بیشتر و سختتر آنها را دشمن مىداشتى، و اگر تو یا همه مردم زمین بکوشید، آنان را در گناه بیشترى که در آن بسر مىبرند درآورید نتوانید. پس شیطان تو را از جاى به در نبرد و نلغزاند، زیرا عزّت از آنِ خدا و رسول خدا و مؤمنان است، ولى منافقان نمىدانند.
آیا نمىدانى که هر که منتظر امر ما باشد و بر آزار و ترس خود صبر کند، فردا با ما محشور شود؟ هر گاه دیدى که حق و اهل حق از میان رفتند و ناحق، همه جا را فرا گرفت، و قرآن کهنه شمرده شد و در آن تحریفاتى بوجود آوردند، و آن برحسب نظرها تفسیر و تأویل شد و دیدى که دین وارونه گشته همچون ظرف آب، و اهل باطل بر حق چیره گشتهاند، و شرّ و بدى آشکار است و از آن بر حذر نمىدارند، و بدکاران را معذور مىشمارند، و فسق هویدا شده و مردان به مردان کفایت کنند و زنان به زنان، و دیدى مؤمن دم مىبندد و سخن او پذیرفته نمىآید، و فاسق دروغ مىگوید و دروغ و افترایش را باز پس نمىزند، و دیدى که کوچک، بزرگ را خوار مىشمارد، و پیوند خویشى گسسته مىگردد، و دیدى که با ستاینده فسق و فجور ملاطفت مىشود، و سخن او رد نمىشود، و پسران خود را بجاى زنان قرار مىدهند و زنان با زنان ازدواج مىکنند، و ستایش رو به فزونى نهاده، و مرد ثروت خویش را در غیر طاعت خدا خرج مىکند و از این کار جلوگیرى نمىشود و دستش را نمىگیرند.
و دیدى که اگر کسى کوشش مؤمن را ببیند از آن بخدا پناه برد، و همسایه، همسایه را بیازارد بى هیچ مانعى، و دیدى کافر شاد است بدان چه در مؤمن بیند، و خوش است بدان چه از فساد در زمین مىبیند، و دیدى که آنان که از خدا نمىهراسند آشکارا مِى مىنوشند و براى آن انجمن مىکنند، و دیدى که آمر به معروف خوار است، و فاسق نسبت بدان چه خدا دوست ندارد، توانمند است و ستوده، و دیدى قرآندانان، خوار مىشوند و هر که هم آنان را دوست مىدارد خوار مىگردند، و راه خیر بسته شده است و راه شرّ و بدى باز است و در آن مىروند، و خانه خدا بىزائر مانده و فرمان ترک آن را مىدهند، و مرد مىگوید آنچه را نمىکند، و دیدى مردان خویش را براى استفاده مردان آماده مىکنند و زنان خود را براى زنان.و دیدى وسیله زندگى مرد از دُبُر اوست، و وسیله زندگى زن از فرج او، و دیدى زنان انجمن مىکنند چنان که مردان.
و دیدی فرزندان (عبّاس) آشکارا زنانگى را پیشه کردند و خضاب بستند و سر را شانه زدند، چنانچه زنان براى شوهران خود (آرایش می کنند)، و به مردان پول دادند به خاطر فروجشان و دیدى انسان توانگر گرامىتر است از انسان مؤمن، و ربا پدیدهاى است که بر آن عیب گرفته نمىشود، و زنان را به زنا بستانند، و دیدى که زن با شوهر خود، بر سر همبستر شدن با مردان اجنبی سازش کند، و دیدى بیشتر مردم، و بهترین خانهها، آن باشد که زنان را در فسقشان یارى مىرساند، و مؤمن را دیدى که غمگین است و تحقیر شده و ذلیل، و دیدى که بدعت و زنا آشکار شده است و مردم به گواه باطل اعتماد مىکنند، و دیدى که حلال حرام، و حرام حلال، شمرده مىشود، و دیدى که حکم دین به رأى، معیّن مىشود، و قرآن و احکامش معطل مانده است، و براى جسارت بخدا و ارتکاب کار بد، مردم انتظار شب را نمىکشند، و دیدى که مؤمن نمىتواند کارهاى زشت را انکار کند مگر به قلبش، و دیدى مال فراوانى در راه به خشم آوردن خدا خرج مىشود، و والیان و فرماندهان کافران را نزدیک خویش مىسازند، و اهل خیر را از خود دور مىکنند،و در حکومت رشوه مىگیرند، و دیدى فرمانروایى و گرفتن منصب به مزایده گذارده مىشود، و دیدى مردان با محرمان خود زنا مىکنند، و بدانها از گرفتن زن اکتفا کنند.
و دیدى که مرد به صرف تهمت و گمان کشته مىشود، و به خاطر خواهى مرد نر غیرتورزى کنند، و جان و مال در راه عشق او دهند، و دیدى که مرد را براى همبستر شدن با زن به نکوهش گیرند، و دیدى که مرد از کسب هرزگى زنش نان مىخورد، و این حقیقت را مىداند و نگهش مىدارد، و دیدى که زن بر شوهر خود تسلّط دارد، و آنچه را شوهر نمىخواهد انجام مىدهد، و به شوهر خود خرجى و پول جیب مىدهد، و دیدى که مرد زن و دخترش را به اجاره مىدهد، و به خوراک و نوشیدنى پستى راضى است، و دیدى که سوگند بخداوند عزّ و جلّ به ناحق فراوان شده، و دیدى که قمار بازى پدیدار گشته است، و شراب آشکارا مىفروشند و مانعى ندارد، و دیدى زنها خود را به کفّار مىبخشند، و ساز و آواز آشکار گشته است، و مردم از آن گذر کنند و هیچ کس کسى را از آن منع نکند و کسى جرأت نکند جلو آن را بگیرد، و دیدى کسى که از تسلّط او مىترسند مردم را خوار مىکند.
و دیدى نزدیکتر مردم به فرمانروایان کسى است که، به دشنام ده ما اهل بیت، مدح و ثنا گوید، و دیدى هر که ما را دوست دارد او را ناحق شمارند و گواهیش را نپذیرند، و دیدى که در گفتار ناحق با هم رقابت کنند، و دیدى که قرآن و شنیدنش بر مردم گران است، و شنیدن باطل بر مردم آسان، و دیدى همسایه از ترس زبان همسایه او را گرامى مىدارد، و دیدى حدود معطل شده، و در آن بنا بر هوى و هوس عمل مىشود، و دیدى که مساجد آراسته گشته است، و دیدى که راستگوتر مردم در میان ایشان کسى است که افترا زند و دروغ گوید، و دیدى شرّ پدیدار شد، و هم سخن چینى، و دیدى ستمگرى شیوع یافت، و غیبت را سخن خوشمزه مىشمارند و مردم بدان یک دیگر را مژده مىدهند، و دیدى به حج مىروند، و جهاد مىطلبند، جز براى رضاى خدا، و دیدى سلطان مؤمن را به خاطر کافر خوار مىکند، و ویرانى بر آبادانى چیره مىگردد، و مردم از کم فروشى روزى مىخورند، و خونریزى را سبک و آسان مىشمرند، و مردم براى طلب دنیا ریاست طلبد و خود را به بد زبانى شهره کند، تا از او ترسند، و امور بدو واگذار شود.
و دیدى نماز را خوار و سبک مىشمارند، و دیدى مردى را که مال فراوان دارد، ولى از زمان دارایى آن زکاتش را نپرداخته است، و قبر مرده را نبش کنند، و مخدوشش سازند و کفنش را بفروشند، و دیدى که آشفتگى فراوان شده است، و مرد شب کند در غفلت و خمارى، و بامداد کند در مستى، و باکى ندارد که مردم در چه وضعى باشند، و دیدى که با چهارپایان نزدیکى مىشود، و بهائم یک دیگر را بدرند، و دیدى مردى به جاى نماز خود برود و برگردد در حالى که جامهاى به تن ندارد، و دیدى دل مردم سخت شده و دیدگانشان خشکیده، و یاد خدا بر آنها گران است.
و دیدى حرام خوردن پدیدار شده است، و در آن با یک دیگر رقابت مىکنند، و دیدى که نمازگزار براى خودنمایى به مردم نماز مىخواند، و دیدى مسألهدان و فقیه دین جز براى دین مسأله مىآموزد، و دنیا و ریاست مىجوید، و دیدى مردم به همراه کسى هستند که چیرگى دارد، و دیدى طالب حلال نکوهش، و طالب حرام ستایش، مىشود و بزرگش مىدارند، و دیدى که در حرمین [مکه و مدینه] کارى مىکنند که پسند خدا نیست، و کسى جلوشان را نگیرد، و احدى میان آنها و کردار زشتشان مانع نشود.
و دیدى در حرمین [مکه و مدینه] اسباب لهو پدیدار شده است و دیدى مردى که به حق سخن مىگوید یا امر به معروف و نهى از منکر کند، در برابر کسى نزد او برمىخیزد و وى را اندرز مىدهد که: این تکلیف تو نیست، و دیدى مردم با هم هم چشمى مىکنند و به مردم بد اقتدا مىکنند، و دیدى روش خیر و راه آن، تهى است و کسى از آن گذر نمىکند، و دیدى مرده را به باد مسخره مىگیرند، و کسى از او در هراس نمىافتد و در هر سال، شرّ و بدعت پیش از سال گذشته مىگردد، و دیدى مردم و محافل جز از توانگران پیروى نمىکنند، و دیدى به گدا چیزى مىدهند، تا در برابر بدو بخندند، و براى جز خدا به او ترحّم مىشود.
و دیدى نشانههاى آسمانى هست، ولى کسى از آنها هراس نمىکند، و دیدى مردم چون بهائم بر هم مىجهند، و کسى از ترس مردم منکر کار آنها نمىگردد، و دیدى که مرد جز در راه خدا خرج بسیارى مىکند و در راه اطاعت الهى از اندک دریغ مىورزد، و دیدى ناسپاسى از پدر و مادر پدیدار شده است، و پدر و مادر را به چشم کم مىنگرند و در پیش فرزند، از همه بدتر باشند، و فرزندان از افتراء به آن دو، شاد گردند.
و زنان را دیدى که بر حکومت چیره شدهاند و هر کارى را به دست گرفتهاند و کارى انجام نشود جز آنچه آنها طرفدارش باشند، و دیدى شخصى به پدرش افترا مىزند، و بر پدر و مادر خود نفرین مىفرستد و از مرگشان شاد مىشود، و دیدى چون مردى روزى را به سر آورد، و در آن گناه بزرگى اعم از هرزگى و کم فروشى، و درآمدن به بستر حرام و میخوارى نکرده دلتنگ و غمناک گردد و پندارد که آن روز بر او نامبارک بوده و از عمرش حساب نبوده و دیدى که سلطان، خوراک را انبار کند و نگهدارد تا گران بفروشد، و دیدى خمس و سهم امام به ناحق تقسیم مىشود و با آن قمار مىزنند و میخوارى مىکنند، و دیدى که با شراب به مداواى بیمارى مىپردازند و براى بیمار نسخه آن را مىگیرند و از آن درمان مىطلبند، و دیدى مردم همه در ترک امر به معروف و نهى از منکر و ترک دیندارى هماهنگ شدهاند، و دیدى باد بر پرچم اهل نفاق مىوزد و پرچم اهل حق، بىحرکت است، و دیدى در برابر گفتن اذان و خواندن نماز مزد مىگیرند، و دیدى مسجدها پر مىشود از کسانى که از خدا نمىهراسند و در آنها براى غیبت و خوردن گوشت اهل حق گرد مىآیند و به وصف نوشیدنی هاى مستکننده مىپردازند.
و دیدى که پیشنماز مست براى مردم نماز مىخواند و مستى است لا یعقل، که مستى او را نکوهش نمىکنند، و هر گاه مست شود گرامیش مىدارند و از او ملاحظه مىکنند و مىترسند، در حالى که او رهاست، و کیفر نمىشود و مستى او را معذور مىدارند، و دیدى که مال یتیم خور را به شایستگى مىستایند و قاضیان بر خلاف آنچه خدا امر کرده، حکم مىکنند، و دیدى فرمانروایان جنایتکار را براى طمع امین ساختهاند، و دیدى فرمانروایان ارث را براى اهل فسق، و بدکارى و جسارت بر خدا تخصیص مىدهند، تا از آنها حق و حسابى بگیرند، و آنها را واگذارند، تا هر چه مىخواهند انجام دهند، و دیدى بر سر منبرها به تقوى توصیه مىشود ولى خود گوینده بدان عمل نمىکند، و دیدى که وقت نماز را به چیزى نمىگیرند، و دیدى صدقه و زکات را به وساطت دیگران به مستحقان دهند و قصد رضاى خدا در دادن آنها در میان نیست، و به سبب درخواست مردم آن را پرداخت مىکنند، و دیدى نهایت همّ مردم شکم و فرج آنهاست، و باکى از این ندارند که چه بخورند و با که همبستر شوند و دنیا را دیدى که بدیشان روى آورده است، و دیدى که نشانههاى حق و درستى پوسیده شدهاند.
در این هنگام بر حذر باش، و از درگاه خداوند سبحان نجات بخواه و بدان که مردم، گرفتار خشم خدایند و خداوند به آنها مهلت مىدهد براى امرى که با آنها خواهد کرد و تو مراقب خویش باش، و بکوش تا خداوند عزّ و جل تو را بر خلاف روش آنها ببیند، و اگر عذابى برایشان فرستاد و تو در میان آنها قرار داشتى، به دریافت رحمت الهى شتافتهاى، و اگر از آنها جدا باشى آنان گرفتار عذاب شوند و تو از آنچه ایشان در آن هستند، از جسارت بر خداوند عزّ و جلّ بیرون آمدهاى. و بدان که خداوند اجر نیکوکاران را تباه نمىکند و همانا که رحمت خدا به نیکوکاران نزدیک است.