• وبلاگ : گدايي ِ در ِ جانان به سلطنت مفروش
  • يادداشت : دوباره رسيدم زاهدان
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مرتضي طالبي 
    ما که از وقتي يادمون مياد تو با خودت درگير بودي
    پاسخ

    ضمن تقدير و تشکر از برادر مرتضي! ضمنا به عرض دوستان مي رساند وقتي مرتضي ميگه: از وقتي يادمون مياد؛ منظور نهايتا پنج ثانيه قبل مي باشد! چون ايشون رو اگر دنبال کاري مي فرستاديم! حتي اگر براي اون کار يکساعت جلسه توجيهي هم ميذاشتيم؛ مرتضي وقتي کفشهاشو پاش ميکرد ابتدا چند دقيقه مکث ميکرد و دوباره با چهره اي مبهوت شبيه به پت و بعضا شبيه مت برميگشت و با نگاهي مملو از تعجب و حيرت سوال ميکرد که: من بايد چکار ميکردم؟