در کمند نگاه تو قلبم
مثل آهو به دام افتاده
یا شبیه کبوتری خسته
که به پای امام افتاده
من اسیرم اسیر این مرقد
خاک من با غمت سرشته شده
من کبوتر کبوتر مشهد
رزق من در حرم نوشته شده
انقدر دلم برا امام رضا تنگ شده بود که نگو!!!
برای من، آرامش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
مشهد بعد از کربلا، کربلا بعد از مشهد!!!!!
جای همتون خالی بود!
دعای عرفه رو جلوی ایوون طلای سیدالشهدا خوندم!
بهترین عرفه عمرم بود!!!
دعا رو نماینده آیه الله سیستانی خوند! بعدش هم روضه مسلم بن عقیل!
زیارت کربلا مثل یه خواب شیرینه! وقتی بر میگردی تازه میفهمی چقدر لذت داشته!
برای من که سفر پنجمم بود اصلا کسل کننده و..... نبود! انگار سفر اول بود! چسبید!
یادش بخیر یه شب ساعت 2 بامداد رفتم محل شهادت حضرت علی اکبر
آخر یه کوچه تاریک (برق قطع بود) و بن بست!
سه چهار نفری بودیم! وسط روضه و اشک چند تا خانم جوون هندی تبار وارد کوچه شدن!
خدا میدونه که چه ناله های جانسوزی داشتن!
بعد از هزار و سیصد هفتاد سال چنان عزایی گرفتن که انگار کنار نعش اربا اربای عزیز خودشون ناله می کنن!
خیلی خونده بودم: .......برزن من الخدور ناشرات الشعور، علی الخدود لاطمات وبالعویل ناحیات"
.......از پشت پرده ها بیرون آمدند و در حالی که موهای خود را پریشان کردند، به صورت می زدند و با صدای بلند نوحه می کردند.("کامل الزیارات"، ص260 و 261) اما وقتی به چشم دیدم.....!
نظر |