این مطلب رو برای اونایی می نویسم که فکر میکنن ظاهر اعمال بندگان مهم نیست و فقط دل باید پاک باشه و از این جور حرفا
چطور ما باید انتظار داشته باشیم که خدا باید همه جوره بهمون حال بده در صورتی که ما هبچ کدام از جرفاش رو عمل نمیکنیم
درسته که خدا خیلی باحاله ولی....
کسانی که معتقدند اصل دل آدمه دقیقا درست فکر میکنن
ولی چطور میشه که انسان در ظاهر نافرمانی الله جل جلاله رو بکنه ولی در دل عاشق خدا باشه
همه سعی عاشق در به دست آوردن دل معشوقه و لا غیر
خداوند تعالى در حدیث قدسى مىفرماید:
(عبدى اطعنى حتى اجعلک مثلى فانّى اقول کن فیکون، فانت تقول کن فیکون)
اى بنده من! مرا اطاعت کن تا تو را مانند خود قرار دهم، همان طور که من مىگویم باش، پس موجود مىشود، تو نیز بگویى، بشو، پس موجود شود.
و روى الحافظ البرسیّ قال:
ورد فی الحدیث القدسیّ عن الربّ العلیّ أنّه یقول: عبدی أطعنی أجعلک مثلی، أنا حیّ لا اموت اجعلک حیّا لا تموت، أنا غنیّ لا أفتقر أجعلک غنیّا لا تفتقر، أنا مهما أشاء یکون أجعلک مهما تشاء یکون.
در روایت قدسى از قول خداوند بلند مرتبه آمده که مىفرماید: بندهام، مرا اطاعت کن تا تو را مانند خود سازم. همان طورى که من زنده هستم و نمىمیرم تو هم همیشه زنده باشى. همان طورى که من غنى هستم و فقیر نمىشوم تو هم همیشه غنى باشى. همان طورى که من هر چه را اراده کنم مىشود تو را هم همین طور سازم.
یاعلی
نظر بدهید |
عشق در دیدگاه اهل بیت علیهم السلام
عشق در لغت یعنی:
العِشْقُ: فرط الحب (عشق: شدت دوست داشتن)
نمونه عشق ممدوح در روایات:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الصادق علیه السلام قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلم): أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَهَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَهَا فَهُوَ لَا یُبَالِی عَلَى مَا أَصْبَحَ مِنَ الدُّنْیَا عَلَى عُسْرٍ أَمْ عَلَى یُسْر. (الکافی ؛ ج2 ؛ ص83)
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: از همه مردم برتر و بهتر در پرستش الهى کسى است که به عبادت خدا عشقورزى کند، معانقه نماید، بندگى پروردگار را در دل دوست بدارد و با بدن انجام دهد.
مذمت عشق به غیر الله:
عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الْعِشْقِ؛ قَالَ: قُلُوبٌ خَلَتْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ فَأَذَاقَهَا اللَّهُ حُبَّ غَیْرِهِ
امام صادق علیه السلام در جواب مفضل که در مورد عشق سوال کرده بود فرمودند:
قلب هایی هستند که از یاد خدا غافل شدند پس خداوند حب غیر خودش را به آنها چشاند!!!
امیرالمومنین: ...وَ مَنْ عَشِقَ شَیْئاً أَعْشَى بَصَرَهُ وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ فَهُوَ یَنْظُرُ بِعَیْنٍ غَیْرِ صَحِیحَةٍ وَ یَسْمَعُ بِأُذُنٍ غَیْرِ سَمِیعَةٍ قَدْ خَرَقَتِ الشَّهَوَاتُ عَقْلَهُ وَ أَمَاتَتِ الدُّنْیَا قَلْبَهُ وَ وَلِهَتْ عَلَیْهَا نَفْسُهُ فَهُوَ عَبْدٌ لَهَا....
هرکس به چیزى عشق ناروا ورزد، نابینایش مىکند، و قلبش را بیمار کرده، با چشمى بیمار مىنگرد، و با گوشى بیمار مىشنود. خواهشهاى نفس پرده عقلش را دریده، دوستى دنیا دلش را میرانده است، شیفته بى اختیار دنیا و برده آن است و برده کسانى است که چیزى از دنیا در دست دارند.
دنیا به هر طرف برگردد او نیز بر مىگردد، و هرچه هشدارش دهند از خدا نمىترسد. از هیچ پند دهندهاى شنوایى ندارد، با اینکه گرفتار آمدگان دنیا را مىنگرد که راه پس و پیش ندارند و در چنگال مرگ اسیرند. مىبیند که آنها بلاهایى را که انتظار آن را نداشتند بر سرشان فرود آمد و دنیایى را که جاویدان مىپنداشتند از آنها جدا شده و به آنچه در آخرت وعده داده شده بودند خواهند رسید، و آنچه بر آنان فرود آید وصف ناشدنى است.
حضرت امیر علیه السلام جزای عاشق شدن را چنین بیان فرمودند:
الْهِجْرَانُ عُقُوبَةُ الْعِشْق
اما واقعا عشق چیست؟
امیر المؤمنین علیه السلام فرمودند:
عشق و علاقه کلید گرفتارى است
کسی نمیگه گرفتار شدن بده بلکه بستگی داره گرفتار چه کسی شده باشیم!
خیلی روشنه که گرفتار خدا و اهل بیت شدن اصلا هم بد نیست!!!
مرحوم فیض در رساله «گلزار قدس» در این مقام آورده است که:
«و امّا آنچه گروهى از قاصران گمان کردهاند که نسبت عشق و محبّت به جناب الهى روا نیست از جمود طبع ناشى شده و بناى آن بر قصور است از شناختن جناب الهى، و معنى عشق نیست مگر فرط محبّت و استیلاى آن که در قرآن مجید از آن به شدّت حبّ تعبیر شده چنان که مىفرماید:
وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ.
از امام حسین علیه السّلام روایت شده که فرمودند:
هنگامى که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها دختر پیغمبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم بیمار شد به حضرت امیرالمومنین علیه السّلام وصیّت کرد که موضوع بیمارى وى را مخفى بدارد و احدى را از آن مطّلع ننماید. امیرالمومنین علیه السّلام به وصیّت او عمل کرد. و شخصا پرستارى حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را عهدهدار بود و اسماء بنت عمیس در این کار کمک مىکرد. چون هنگام رحلت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرا رسید وصیّت کرد که حضرت امیرالمومنین علیه السّلام متصدّى امر آن بانو شود، شبانه او را دفن کند و قبر مطهّرش را مخفى نماید.
امیرالمومنین علیه السّلام این وصیّت را پذیرفت و شبانه او را به خاک سپرد و قبرش را مخفى نمود، هنگامى که از دفن حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فارغ شد، ناگهان حزن و اندوه شدیدى به حضرتش هجوم آورد و اشک از چشمانش سرازیر شد، و چهره خود را به سوى قبر رسول خدا بازگردانید و فرمود:
سلام من بر تو باد اى رسول خدا! و سلام بر تو از سوى دخترت و نور چشمت که به زیارتت آمده، همو که در بقعهات زیر خاک آرمیده است و خداوند براى او چنان خواست که هر چه زودتر به تو ملحق شود.
اى رسول خدا! صبرم از فراق دختر برگزیدهات کاهش یافته و شکیبایى من از دورى سرور زنان از دست رفته، (ولى چارهاى نیست) جز آنکه همان گونه که در مصیبت جانگدازت شکیبایى ورزیدم در اینجا نیز صبر پیشه کنم. چرا که من با دست خویش تو را در قبر نهادم و (به هنگام جان دادن سر در آغوش من داشتى آن طور که) جان تو از میان سینه و گلوى من گذشت.
آرى در کتاب خدا براى من برترین پذیرش و تحمّل آمده است که فرموده: «ما همه از خداییم و همگى به سوى او بازمىگردیم»؛ امانت بازگردانده و گروگان تحویل داده و زهرا از دستم ربوده شد.
اى رسول خدا! چقدر این آسمان نیلگون و زمین تیره در نظرم زشت جلوه مىکند!
راجع به اندوهم چه بگویم که همیشگى است و شبم که به بیدارى مىگذرد، و غم از دلم رخت نمىبندد تا خداوند خانهاى را که تو در آن اقامت دارى برایم برگزیند؛ غصهاى دارم جگر سوز و اندوهى شورانگیز، چه زود میان ما جدایى افتاد، و تنها به خدا شکایت مىبرم.
به زودى دخترت تو را خبر مىدهد از همدست شدن امّتت علیه من، پس به اصرار از او بپرس و احوال را از او جویا شو که چه بسا سوزها داشت که در سینهاش مىجوشید و راهى براى شرح و بیرون ریختن آن نداشت و اکنون خواهد گفت، و خدا داورى خواهد کرد و او بهترین داوران است.
سلام بر شما سلام وداعکنندهاى که نه خشمگین است و نه دلتنگ، که اگر بازگردم از روى دلتنگى نیست و اگر بمانم از بدگمانى نسبت به آنچه خداوند به صابران وعده داده، نمىباشد.
آه، آه! باز هم شکیبایى مبارکتر و زیباتر است که اگر بیم غلبه چیرهشوندگان نمىبود براى همیشه در اینجا مىماندم و درنگ مىنمودم و بر این مصیبت بزرگ چونان زنان عزیز مرده شیون مىکردم، (چرا که) همچنان که خداوند نظاره مىفرماید، دخترت پنهانى (و دور از چشم بیگانگان) به خاک سپرده مىشود و (امّا آشکارا در پیش چشم همگان) حقّش پایمال و از ارثش ممنوع مىگردد با آنکه دیر زمانى نگذشته و یاد تو کهنه نگشته است.
اى رسول خدا، شکایت نزد خداوند بلند مرتبه برده مىشود و بهترین صبر و دلدارى و عزادارى در باره توست، درود و رحمت و برکات خداوند یکتا و آفریدگار جهانیان بر تو و او باد!