توی مطالعه امشبم رسیدم به این روایات:
إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ بَنُو أَبٍ وَ أُمٍّ وَ إِذَا ضَرَبَ عَلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ عِرْقٌ سَهِرَ لَهُ الْآخَرُون
همانا مومنان برادرند فرزندان یک پدر و یک مادرند؛ چون جراحتی به یکی از ایشان برسد دیگران (از غصه) برایش بی خواب شوند
تَقَبَّضْتُ بَیْنَ یَدَیْ أَبِی جَعْفَرٍ ع فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ رُبَّمَا حَزِنْتُ مِنْ غَیْرِ مُصِیبَةٍ تُصِیبُنِی أَوْ أَمْرٍ یَنْزِلُ بِی حَتَّى یَعْرِفَ ذَلِکَ أَهْلِی فِی وَجْهِی وَ صَدِیقِی فَقَالَ نَعَمْ یَا جَابِرُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْمُؤْمِنِینَ مِنْ طِینَةِ الْجِنَانِ وَ أَجْرَى فِیهِمْ مِنْ رِیحِ رُوحِهِ فَلِذَلِکَ الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِیهِ وَ أُمِّهِ فَإِذَا أَصَابَ رُوحاً مِنْ تِلْکَ الْأَرْوَاحِ فِی بَلَدٍ مِنَ الْبُلْدَانِ حُزْنٌ حَزِنَتْ هَذِهِ لِأَنَّهَا مِنْهَا
جابر جعفی گوید: در برابر امام باقر علیه السلام دلم گرفته بود! گفتم: فدایت شوم بسا بدون آنکه مصیبت یا ناگواری به من رسد اندوهگین شوم تا جایی که خانواده و دوستانم از چهره من آن اندوه را می فهمند! حضرت فرمود: ای جابر براستی که خدای عزوجل مومن را از سرشت بهشت آفریده و از روح خود در آن دمیده؛ از این رو مومن؛ برادر پدر و مادری مومن است؛ چون به یکی از این ارواح در شهری آسیب رسد؛ این روح هم غمگین شود چون از همان روح است.
الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ عَیْنُهُ وَ دَلِیلُهُ لَا یَخُونُهُ وَ لَا یَظْلِمُهُ وَ لَا یَغُشُّهُ وَ لَا یَعِدُهُ عِدَةً فَیُخْلِفَه
امام صادق علیه السلام فرمودند: مومن برادر مومن است؛ چشم و راهنمای اوست؛ به او خیانت نکند و و به او ستم نکند و او را فریب ندهد و به او وعده خلاف ندهد
راستش به نظرم هر مشکل و بدبختی که انسانها دارند به خاطر دوری از روایات اهل بیت علیهم السلام است
اخلاق من اینه که مشکلات اطرافیان و حتی غریبه ها برام زجر آوره و تا جایی که از دستم بر بیاد سعی می کنم در رفع اون مشکل کمک کنم!
ولی خیلی وقتها به مشکلات جالبی برخورد می کنم!
مثلا: یکی اصرار داره که تو برادر من نیستی! با این همه روایتی که در تایید برادری مومنان هست! نمیدونم خودشو مومن نمی دونه یا منو؟! حتی حاضره بهم بگه استاد ولی برادر هرگز!
متاسفانه پای بندی به سنت های حسنه اهل بیت علیهم السلام حتی بین ما مذهبی ها چندش آور شده!
یکی عصبانی میشه میگه نمیخوام برام دلسوزی کنی!
اون یکی بدون تحقیق منو متهم می کنه به دروغگویی و خیانت!!!
یکی بهم میگه علاف!
بعد همشون وقتی این شعر رو میشنون به به و چه چهشون بلند میشه:
بنی آدم اعضای یک دیگرند....
به نظرم با یک تغییرات جزئی میتونیم این شعر رو متناسب با احوال مردم عرضه کنیم:
بنی آدم اعدای یکدیگرند
که در آفرینش بد از بدترند
چو عضوی به درد آورد روزگار
جهنم! دگر عضو ها را چه کار؟
نظر |