نزال بن سبره نقل مى کند که (حضرت امیرالمؤ منین ) على بن ابى طالب علیه السّلام خطبه مى خواندند. پس از حمد و ثناى الهى سه بار فرمودند: (( سلونى قبل ان تفقدونى )). پس ، صعصعة بن صوحان برخاست و عرض کرد: یا امیرالمؤ منین ! دجال کى خروج مى کند؟ فرمودند: خداوند سخنت را شنید و از آنچه اراده کرده اى آگاه است . و قسم به خدا که سؤ ال شونده داناتر از سؤ ال کننده نیست (مگر آنچه را که خداوند تفضل فرموده است .) براى خروج دجال علائم و نشانه هایى است که یکى از بعد دیگرى واقع مى شود، البته پى درپى و طابق النعل بالنعال و اگر بخواهى براى تو بیان مى کنم . صعصعة عرض کرد: بفرمایید، یا امیرالمؤ منین !
امیرالمؤ منین علیه السّلام فرمودند: مطالبى که مى گویم به خاطر بسپار و بدان که علائم خروج دجال به شرح زیر است :
1. مردم نماز را ترک مى کنند و در میان مردم مى میرد (کنایه از اعراض مردم و بى تفاوت بودن در مقابل این دستور حیاتى است ).
2. امانتها را ضایع مى کنند (دیدیم که چطور قرآن و خاندان رسالت را که امانت بزرگى الهى بودند به دست فراموشى سپردند و جامعه اسلامى را به تباهى کشاندند).
3. دروغ گفتن را حلال مى شمارند (تحت عنوان سیاست اجتماعى و غیره ).
4. ربا خوردن یکى از کارهاى معمولى جامعه مى شود.
5. رشوه خوارى در میان مردم رواج پیدا مى کند.
6. ساختمانها را محکم مى سازند (از بتون و آهن و سنگ ساخته مى شود).
7. دین را به دنیا مى فروشند (یعنى براى دست یافتن به دنیا و نعمتهاى زودگذر آن از ارتکاب هیچ گناهى باک ندارند).
8. نابخرادان و مردم کم عقل را بر کارها مى گمارند.
9. زنان را در کارهاى اجتماعى و شخصى طرف مشورت قرار مى دهند.
10. قطع صله ارحام مى کنند و از خویشاوندان فاصله مى گیرند (مخصوصا خانواده هاى فقیر و بى بضاعت ).
11. در کارهاى زندگى از هوى و هوس پیروى مى کنند (با منطق ((دلم مى خواهد)) خود را قانع مى کنند).
12. در کشتار و خونریزى بیباک هستند (که امروزه شاهد آن هستیم .
13. بردبارى و حلم را به حساب ضعف و ناتوانى مى گذارند.
14. ظلم و بیدادگرى را مایه مباهات و فخر قرار مى دهند.
15. زمامداران در آن زمان از فاسقان و فاجران (گناهکاران )اند (و مردم با وجود دیدن فسق آنها ساکت هستند بلکه یاریشان مى کنند).
16. وزیران دولتها ستمگران جامعه هستند (که با تکیه به مقام وزارت از هر ظلمى باک نخواهند داشت ).
17. عارفان و مدعیان مقام تهذیب نفس و تقوا خیانتکارانند (به عقاید و افکار مردم خیانت مى کنند).
18. قاریان قرآن از افراد فاسق اند.
19. شهادت دادن بر اساس زور به وجود مى آید (یعنى از قدرتهاى فردى و اجتماعى سوء استفاده مى شود و مردم را وادار مى کنند که به نفع آنها شهادتهاى دروغین بدهند).
20. گناهان علنى شده ، حیا و شرم از میان برداشته مى شود (مانند تشکیل مجالس علنى از زن و مرد و پهن کردن بساط میگسارى و اعمال زشت جنسى ، رقصهاى دسته جمعى از زن و مرد و برپا داشتن مجالس قمار و...).
21. بهتان و برخلاف واقع گویى نسبت به مردم رایج مى شود.
22. سرکشى و طغیان و بدرفتارى علنى مى شود.
23. قرآنها را با چاپهاى زرین و جلدهاى زرکوب در اختیار مردم قرار مى دهند (در صورتى که از عمل کردن به احکام و قوانین قرآن در میان آن مردم خبرى نیست بلکه درست بر خلاف آنچه مى فرماید عمل مى کنند).
24. مساجد را از لحاظ ساختمان مزین مى سازند (در صورتى که از محتواى آن یعنى تقوا خبرى نیست ).
25. مناره هاى مساجد را بسیار مرتفع مى سازند (که از راه دور توجه بینندگان را جلب مى کند) اما از دورن - یعنى تقوا - خالى است .
26. اشرار و مردم دور از خدا و معنویت در جامعه محترم هستند.
27. مردم در راه باطل و تقویت و پشتیبانى از اشرار صفوف فشرده خواهند داشت .
28. در کارهاى فردى و اجتماعى هواهاى نفسانى مختلف است و هر دسته یک راه براى خودش انتخاب مى کند.
29. پیمان شکنى رایج مى شود و وعده الهى نزدیک مى گردد.
30. زنان با مردانشان به جهت حرص به دنیا در کار تجارت شرکت مى کنند.
31. صداى فساق برخیزد و به آنها گوش فرا داده شود (مورد توجه و مقبول دیگران باشند).
32. زعیم و حاکم بر آن مردم رذل ترین افراد جامعه است (فاقد تمام صفتهاى خوب ).
33. مردم از بدکاران و فاسقان مى ترسند (از شر آنها در امان نیستند).
34. دروغگویان از طرف مردم به عنوان راستگو تاءیید مى شوند (مانند دروغهاى سیاستمداران که پیوسته در مجامع مورد تاءیید مردم قرار مى گیرد).
35. خیانتکاران به عنوان امین مردم و پرچمدار امانت معرفى مى شوند (نظیر انتخاباتى که در سرتاسر جهان صورت مى گیرد، مانند انتخاب ریئس جمهورها، نخست وزیرها، یا نمایندگان مجلس که به عنوان امین اجتماع انتخاب مى شوند، در صورتى که از اول اکثرا کار این دسته خیانت به امانتهاى مردم بوده است ).
36. هنر پیشه هاى آوازه خوان تربیت مى شوند.
37. مردم گذشتگان را لعنت مى کنند.
38. زنها سوار بر زینها مى شوند (اسب سوارى ، رانندگى و امثال اینها).
39. مردان از نظر لباس و قیافه شباهت به زنها پیدا مى کنند و نیز زنان شبیه به مردها مى شوند (بطوریکه انسان گاه دچار تردید مى شود که این زن است یا مرد - بکرات اتفاق افتاده است -.)
40. بى آنکه از افراد شهادت بخواهند براى خوشایند اهل دنیا خود را به عنوان شاهد معرفى مى کنند.
41. احکام و علوم دین را براى دنیا مى آموزند و اعمال دنیوى را بر کارهاى مربوط به آخرت ترجیح مى دهند. بر دلهاى گرگ صفتشان جامه میش مى پوشند، قلبهاى آنها آکنده از کثافت است بطوریکه از هر مردارى گندیده تر است .
نظر |