وسط فتنه و شلوغی های یکی دو سال قبل
یادمه یه دختری که اصلا حجاب و پوشش مناسبی نداشت
یه گوشه ای پناه گرفته بود
و مثل گنجیشک می لرزید
دلم براش سوخت
فریاد زدم:
حواهر! از اون کوچه فرار کن!
اون هم جیغ زد:
آشغال کثافت! من خواهر تو نیستم!
خیلی خورد تو پرم
خیلی سرد گفتم:
باشه! خواهر هر کی هستی باش!
ولی اون کوچه مسیر امنیه
از اون جا فرار کن!
حالا چرا یاد این مطلب افتادم؟
آخه به نظر خودم
امروز داشتم در حق دو نفر برادری می کردم که یکیشون (فرض کنید) گفت:
من نه به عنوان خواهر شما
بلکه به عنوان کسی که به مشاور مراجعه کرده...!
دوباره خورد تو پرم!
آآآآآآآآآآآآآآآاااااااااااییییییییییییی پرم!!!!!
نظر |