این نبش قبر عقده دیرینه شماست
اینها گواه جنگ علیه خود خداست
وهاّبیان پست، چرا بس نمیکنید؟
اندازه خصومت یک قوم تا کجاست؟
گیرم که نبش قبر کنیدش چه فایده
اینک مزار ابن عدی در قلوب ماست
«یک عده آمدند پی نبش قبر»، آه
این حرفها چقدر برای من آشناست
تاریخ چند صفحه ورق خورد تا رسید
آنجا که دور قبر غریبی سر و صداست
تا نبش قبر فاطمه راهی نداشتند
دیدند ذوالفقار به دستان مرتضی است
ذهنم دوباره رفت به جایی شبیه این
حرف مدینه نیست دگر، حرف کربلاست
ده نیزه دار دور و برِ قبر کوچکی
حلقه زدند... لشگر دشمن چه بی حیاست
حالا رباب مانده و یک شیرخواره که
مثل سرِ حسین، سرش روی نیزه هاست
نظر بدهید |
لو أن المرتضى أبدى محله
لکان الناس طرا سجدا له
کفى فی فضل مولانا علی
وقوع الشک فیه أنه الله
ومات الشافعی ولیس یدری
علی ربه أم ربه الله
اگر حضرت امیرالمومنین سلام الله علیه مقام و جایگاه خود را آشکار کند
همه مردم برای او به سجده می افتند
در فضیلت آن حضرت همین بس که
که مردم شک کرده اند که شاید او همان الله باشد
و من (شافعی) عمرم تمام شد ولی نفهمیدم
خدای من حضرت علی (سلام الله علیه) بود یا الله (جل اسمه)
الان رفیقم خوابیده
همون که تابستونا
وقت پیاده روی مشهد
خیلی کم می خوابید
خادم نوکرای پیاده امام رضا بود
حتما امشب امام رضا هواشو داره
اربعین هم پیاده رفت کربلا
بعد هم سرطان
امروز هم در آغوش مادرش حضرت زهرا
سید احمد رو می گم
سید احمد حسینی
آخرین بار
دسته عزای شهادت حضرت معصومه سلام الله علیها دیدمش
روی ویلچر بود
خدا رحمتش کنه!
شاهراهِ عشق باشد پیچ و تابش بیشتر
هر که عاشق پیشه تر حالِ خرابش بیشتر
هرکه را اندازه یِ ظرفیتش مِی میدهند
هر که شد پیر ِ خراباتی، شرابش بیشتر
محفل اشک و دعا ما را خدایی میکند
هر که اشکش بیشتر قطعاً ثوابش بیشتر
بهر ِ رفتن سویِ میخانه میانِ عاشقان
خوش به حالِ آنکه میباشد شتابش بیشتر
حسرتی بر دل ندارد آن غلام ِ پیر که
بین روضه طی شد ایام ِ شبابش بیشتر
چشم اگر آلوده گردد اشکِ آن کم می شود
میوه هر چه دور از آفت باشد آبش بیشتر
پیش اربابش سرش بالاست آنکه قبل مرگ
دائماً باشد حواسش به حسابش بیشتر
نهضتی که پرچمش در دست اولادِ علی ست
شک ندارم طولِ عمر انقلابش بیشتر
غالبا آن گذری که خطرش بیشتر است
می شود قسمت آنکه جگرش بیشتر است
پر ما سوخت در این قرب ولی ارزش داشت
هر که اینگونه نباشد ضررش بیشتر است
ارزش عبد به افتادن در سجاده است
سنگفرش حرم دوست زرش بیشتر است
هر گدایی برسد لطف که دارد اما
به گدایان برادر نظرش بیشتر است
وسعت روح بدن را به بلا می گیرد
غیر زینب چه کسی دردسرش بیشتر است؟
گر چه گفتند خدیجه ست ولی ما دیدیم
در جمالش که جلال پدرش بیشتر است
بسم الله الرحمن الرحیم
وقت نامگذاری فرزند
در بحث تربیت فرزندان از دیدگاه روایات در شماره پنجم به مرحله نامگذاری کودک رسیدیم. در این مرحله روایات اهل بیت علیهم السلام به چند بخش تقسیم می شود! اولین قسمت زمان نامگذاری است که به روشنی و صراحت از روایات استفاده می شود که پدر و مادر باید برای فرزند خود قبل از تولد نام نیکویی انتخاب کنند؛ حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: سَمُّوا أَوْلادَکُمْ قَبْلَ أَنْ یُولَدُوا... فرزندان خویش را، پیش از آنکه متولد شوند، نامگذارى کنید. وسائل الشیعة، ج 15، ص 121.
حق فرزند بر پدر
در قسمت بعد به این نکته برخورد می کنیم که انتخاب نام خوب و نیکو از حقوق فرزند بر پدر است، این بدان معنا است که فرزند در پیشگاه خداوند متعال می تواند از پدری که نام نیکویی برایش انتخاب نکرده است گلایه کند!
در این مورد هم روایاتی داریم که از آن جمله روایت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلم که می فرمایند: وَ حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ أَنْ یُحَسِّنَ اسْمَهُ، وَ یُحَسِّنَ أَدَبَهُ؛ حق فرزند بر پدر آن است که نام خوبی بر او بنهد و به بهترین شکل تربیتش نماید و در روایت دیگر آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: حَقُّ الْوَلَدِ عَلى والِدِهِ أَنْ یُحَسِنَ اسْمَهُ وَأَدَبَهُ وَیَضَعَهُ مَوْضِعًا صالِحًا. حق فرزند بر پدرش این است که نام نیکو براى او برگزیند؛ وى را نیکو ادب کند و در جایگاه شایستهاى قرارش دهد. وسائل الشیعة، ج 15، ص 123؛ و این که نام نیکو غیر اینکه یکی از حقوق فرزند بر والدین است در حقیقت هدیه ای از جانب والدین به فرزندشان است، پیامبراکرم صلّی الله علیه و آله و سلم فرمودند: اَنَّ اَوَّلَ ما یَنحَلُ أحَدُکُم وَلَدَهُ الإسمَ الحَسَن، فَلیُحسِّن أحَدَکُم اِسمَ وَلَدِهِ؛ اولین هدیه ای که هر یک از شما به فرزندش می بخشد نام خوب است پس بهترین نام را برای فرزند خود انتخاب کنید؛ وسائل الشیعه- جلد 15؛ حضرت امام کاظم سلام الله علیه هم فرمودند: نخستین نیکی مرد به فرزندش ، انتخاب نام نیکو برای اوست ، پس هرکس باید نام زیبا برای فرزندش انتخاب کند. وسائل الشیعه جلد15 صفحه 122.نام اهل بیت بهترین نام ها است؛ نام دشمنان اهل بیت ممنوع!
اما اینکه چه اسم هایی نیک است را خود اهل بیت علیهم السلام بیان کرده اند و این قسمت سوم روایات است، برخی اسم های را به صراحت و برخی را با عنوان کلی برای ما معرفی کرده اند و آن ها را اسامی نیک دانسته اند.
باید دانست که نامگذاری فرزندان به نام غیر اهل بیت با ادعای دوستی و محبت به آن بزرگواران سازگاری ندارد و نام دشمنان اهل بیت مورد رضایت خداوند متعال نیست؛ یعقوب سرّاج می گوید محضر امام صادق سلام الله علیه مشرف شدم و سلام کردم، آنحضرت جواب سلام مرا دادند و فرمودند: برو و اسمی را که دیروز بر دخترت نهادی تغییر بده زیرا خداوند متعال آن اسم را دوست ندارد. یعقوب سراج ادامه می دهد که روز قبل از دیدار امام صادق علیه السلام، خداوند به من دختری داده بود که من او را حُمیرا نام نهاده بودم! کافی ج1 ص310. در این روایت بخوبی عدم رضایت خدا و اهل بیت عصمت از این دست اسامی مشخص می شود (حمیرا نام یکی از همسران پیامبر بود که دختر ابوبکر است و ما او را با نام عایشه می شناسیم، این زن غیر از اینکه در زمان رسول خدا نسبت به آنحضرت کارهای ناشایستی را انجام داده بود در زمان حکومت امیرالمومنین سلام الله علیه با راه انداختن جنگ جمل با امیرالمومنین جنگید)؛ در روایت دیگری حضرت امام باقر سلام الله علیه فرمودند: شیطان هنگامی که نام یکی از دشمنان ما را کسی صدا کند و او بشنود (از خوشحالی) به جنب و جوش در می آید و فخر میفروشد. وسائل الشیعه جلد 15 صفحه 130.
دین ما دین دوستی و دشمنی است! دوستی با اهل بیت پیامبر سلام الله علیهم و دشمنی با دشمنان اهل بیت؛ امام باقر علیه السلام فرمودند: هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغْض؛ آیا دین چیزی جز دوست داشتن و دشمن داشتن است؟ بحار الانوار ج65 ص63. یکی از مهمترین عواملی که محبت ما را نسبت به اهل بیت رسالت نشان می دهد این است که نام های اهل بیت را داشته باشیم و یکدیگر را با نام های آن بزرگواران بخوانیم! به امام صادق علیه السلام گفته شد : ما نام شما و نام پدران شما را برای خودمان انتخاب می کنیم، آیا این کار به حال ما مفید خواهد بود؟ امام فرمودند: آری به خدا قسم، مگر دین جز دوستی و محبت چیز دیگری است؟ (یعنی این عمل، اظهار دوستی و محبت نسبت به اهل بیت است) ثواب الاعمال و عقاب الاعمال صفحه 300
بهترین نام جهان: محمد
اما بین اسامی اهل بیت سلام الله علیهم نامی که بیشتر مورد تاکید قرار گرفته نام زیبای رسول خدا است، تا جایی که امام امام صادق علیه السلام می فرمایند: لا یُولَد لَنا وَلَدٌ اِلّا سَمَّیناهُ مُحَمَّداً،فَاِذا مَضی سَبعَةُ اَیامٍ فَاِن شِئنا غَیِّرنا وَاِلّا تَرَکنَا؛ هیچ نوزادی برای ما متولد نمی شود مگراین که نخست نام او را محمد می نامیم و پس از هفت روز، اگر خواستیم نامش را تغییر می دهیم وگرنه همان نام را بر او می گذاریم؛ مستدرک الوسائل- جلد 15- ص 127 ؛ یعنی بسیار نیکوست که اگر کسی نامی غیر از نام (محمد) را برای فرزندش انتخاب کرده حتی برای هفت روز هم که شده او را (محمد) صدا بزند.
تاثیر نام اهلبیت در سرنوشت انسان
اما یکی از نکات مهمی که باید به آن توجه ویژه ای کرد اینست که مضمون روایات حاکی از تاثیر داشتن نام بر سرنوشت و آینده شخص است و نام افراد تا حدودی می تواند باعث دوری شیطان و جلب الطاف خداوند متعال شود؛ امام باقر علیه السلام به فرزند خردسالی فرمود : نام تو چیست؟ او پاسخ داد : محمد، امام سوال کردند: کنیه ات چیست؟ گفت: علی. امام فرمودند: تو به شدت از شیطان دور شده ای، زیرا شیطان هنگامی که بشنود کسی صدا میزند: ای محمد، یا ای علی! ، آب می شود همانگونه که مس آب میشود. وسائل الشیعه جلد 15 صفحه126؛در روایت دیگری هم چنین نقل شده: اَنَّ رَجُلاً یُؤتی فی القیامةِ وَ اسمُه مُحَمَّدُ، فَیَقُولُ الله لَهُ،مَا استُحییتَ اَن عَصَیتَنی وَ اَنت سَمِیُّ حَبیبی،وَ اَنَا اَستَحیی اَن اُعَذِّبُکَ وَ اَنتَ سَمِیُّ حَبیبی؛ در روز قیامت مردی را می آورند و نامش محمد است؛ از طرف خدا به او خطاب می شود که از من شرم نکردی و مرا معصیت کردی در حالیکه همنام حبیب من- رسول الله- بودی؟ و من امروز شرم دارم که تو را عذاب کنم در حالی که هم نام حبیب من هستی؛ مسترک الوسائل- جلد 15 ص130؛ امام صادق علیه السلام هم می فرمایند: اِذا کانَ یَومُ القیامَة نادی مُنادٍ:اَلا لِیَقُم کُلَّ مَن اسمُهُ مُحَمَّدٌ، فَلیَدخُلِ الجَنَّةَ لِکَرامَةِ سَمِّیِه مُحَمَّدٍ؛ چون روز قیامت فرا رسد منادی ندا میدهد هر که نامش محمد است به احترام همنامش رسول خدا برخیزد و وارد بهشت شود. وسائل الشیعه- جلد 15 ص395
روایات در مورد نام گذاری فرزند به نام پیامبر خدا زیاد است ولی این روایت بسیار قابل توجه است؛ ابوهارون گوید: خدمت امام صادق سلام الله علیه بودم؛ حضرت فرمودند: ای ابا هارون! چند روزی است که تو راندیده ام؟ عرض کردم: پسری برایم متولد شد. حضرت فرمود: مبارک باشد، او را چه نام می گذاری؟ عرض کردم: محمد؛ حضرت تا نام محمد را شنید صورت خود را به طرف زمین برده و فرمود: محمد، محمد، محمد؛ و آن قدر خم شد که نزدیک بود گونه اش به زمین ساییده شود، آنگاه فرمود: جانم، فرزندم، همسرم، پدر و مادرم و تمام مردم روی زمین فدای رسول خدا باد.... وسائل الشیعه- جلد 21 ص393.
اگر نام اهل بیت را انتخاب کردی...
اما پس از نامگذاری فرزند به یکی از نام های اهلبیت عصمت و طهارت وظیفه ی دیگری بر عهده پدر و مادر می آید که غفلت از آن جایز نیست! بد رفتاری با فرزندان و خشونت در رفتار و گفتار نسبت به آنان هیچ گاه پسندیده نیست ولی وقتی نام کودک از نام های اهل بیت انتخاب شده باشد این رفتار ناپسندتر و ناخوش آیند تر خواهد بود؛ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: إِذا سَمَّیْتُمُ الْوَلَدَ مُحَمَّدًا فَأَکْرِمُوهُ وَ أَوْسِعُوا لَهُ فِىالْمَجْلِسِ وَ لاتَقْبَحُوا لَهُ وَجْهًا. هرگاه نام فرزند را (محمد) گذاشتید، به او احترام بگذارید؛ برایش جا باز کنید؛ و با وى ترشرویى نکنید. بحارالانوار ، ج 104، ص 128؛ امام صادق علیه السلام هم به شخصى که نام دخترش را (فاطمه) نهاده بود، فرمودند: ...إِذا سَمَّیْتَها فاطِمَةَ فَلاتَسُبُّها وَ لاتَلْعَنْها وَ لاتَضْرِبْها، اکنون که نام فرزندت را (فاطمه) نهادهاى، دشنامش نده؛ نفرینش نکن؛ و کتکش مزن، الکافى ، ج 6 ، ص 48.برخی نام های دیگر
· در روایت زیبایی رسول خدا صلی الله علیه و آله به جابر فرمودند هرگاه خواستی دعا کنی در پیشگاه خدا نام علی و فاطمه و حسن و حسین را ببر زیرا بهترین اسامی در پیشگاه خدا همین نام ها هستند، بحار الانوار ج22 ص347. · جاءَ رَجَلٌ اِلیَ النَّبی صلی الله علیه و آله فَقالَ وُلِدَ لی غُلامٌ فَماذا اُسَمِّیِه؟ قالَ: اَحَبُّ الاَسماءِ اِلَیَّ حَمزةَ، مردی به خدمت پیامبر رسید و عرض کرد: ای رسول خدا! صاحب پسر شده ام نام او را چه بگذارم؟ پیامبر فرمود: محبوب ترین نام ها نزد من حمزه است. وسائل الشیعه- جلد 15
در شماره قبل از اهمیت و تاثیر لقمه در تربیت فرزندان گفتیم و اینک ادامه بحث را پی می گیریم!
گفته شد که لقمه ای که والدین قبل از انعقاد نطفه خورده اند در فرزندشان موثر است و اکنون در مرحله بعد می گوئیم غذایی که مادر در دوران بارداری می خورد در تربیت فرزند تاثر مستقیم دارد!
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: اَدِّبُوا اَوْلادَکُمْ فى بُطونِ اُمَّهاتِهِمْ. قیلَ: وَکَیْفَ ذلِکَ یا رَسُولَ اللّهِ؟ فَقالَ: بِاِطْعامِهِمُ الْحَلالَ؛ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: فرزندانتانرا در رحم مادرانشان تربیت کنید. سئوال شد: این چطور ممکن است اى رسولخدا؟ حضرت فرمودند: با خوراندن غذاى حلال (به مادرانشان)
در گام بعدی غذایی که در طفولیت و نوزادی به فرزندان داده می شود قرار می گیرد در این زمینه خوب است به این حکایت توجه کنیم:
شهید آیت الله شیخ فضل الله نوری رحمه الله علیه یکی از علمایی است که در جریان نهضت مشروطه علیه استعمار به روشنگری پرداخت و عاقبت هم در راه دفاع از دین خدا به شهادت رسید! یکی از عجایب در هنگام به دار آویختن این مرد الهی این است که فرزند بزرگ او (میرزا مهدی) کنار چوبه دار هلهله و شادی می کرد و ابراز خرسندی از قتل پدر می نمود! سوالی که ذهن هر کسی را به خود مشغول می کند اینست که علت این تفاوت بین پدر و پسر چیست؟ این سوال را خود شیخ فضل الله چند سال قبل از شهادت پاسخ دادند
وقتی از شیخ بزرگوار می پرسند شما که از مدافعانحریم اهل بیت عصمت و طهارت هستید، شما که از مدافعان دین مبین اسلام هستید پسچرا فرزند شما از مخالفان شما و دین و مذهب تشیّع است (فرزندی که اقدام به دستگیری پدر و به دار آویختن او کرد و پای دار پدر کف زد و رقصید( جوابمی گوید: در دوران طفولیت مادرش بیمار شد و به هر صورت نتوانست به او شیربدهد. به اجبار دایه ای گرفتند برای او و او را شیر می داد؛ بعدها فهمیدم که آندایه ناصبی بوده و از دشمنان اهل بیت(علیهم السّلام) ، همان موقع منترسیدم و انتظار چنین روز و ایامی را می کشیدم.
از مرحله لقمه و تاثیر آن بر تربیت کودک که بگذریم پس از تولد والدین وظایفی دارند که در سعادت و عاقبت کودک موثر است! اموری مانند عقیقه کردن که در کتب آداب و سنن (مانند کتاب حلیه المتقین) به آنها اشاره شده است
انتخاب نام نیک و پسندیده برای کودک هم از جمله همین امور است
بسم الله الرحمن الرحیم
در ادامه بحث تربیت دینی باید بگوئیم که یکی از مهمترین مسائل موثر در تربیت فرزند "لقمه" است!
غذا یا حلال است یا حرام! غذای حلال در طینت و روحیه و ظاهر کودک تاثیر دارد، چه آن غذایی که والدین قبل از انعقاد نطفه می خورند و چه غذایی که پس از تولد به فرزند خود می خورانند!
غذا و لقمه حرام هم تاثیری انکار ناپذیر دارد که ما در این قسمت اندکی راجع به آن صحبت می کنیم!
منشا بسیاری از انحرافات و گمراهی ها خوردن حتی یک وعده از مال حرام است که تاثیر آن غیر قابل اجتناب است و گریزی از آن نیست! برای نمونه به این داستان توجه کنید:
"شریک بن عبدالله نخعى" از دانشمندان معروف اسلامى در قرن دوم بود، مهدى عباسى (سومین خلیفه عباسى ) به علم و هوش "شریک" ، اطلاع داشت ، او را به حضور طلبید و اصرار کرد که منصب قضاوت را قبول کند، او که مى دانست قضاوت در دستگاه طاغوتى عباسیان ، گناه بزرگ است ، قبول نکرد، مهدى عباسى اصرار کرد که او معلم فرزندانش گردد، او به شکلى از زیر بار این پیشنهاد نیز خارج شد و نپذیرفت .
تا اینکه روزى خلیفه عباسى به وى گفت : ((من از تو سه توقع دارم که باید یکى از آنها را بپذیرى: 1- منصب قضاوت 2- آموزگارى فرزندانم 3- امروز مهمان من باشى و بر سر سفره ام بنشینى )).
"شریک" تاملى کرد و سپس گفت : اکنون که به انتخاب یکى از این سه کار مجبور هستم ترجیح مى دهم که مورد سوم (مهمانى ) را بپذیرم .
خلیفه قبول کرد و به آشپز خود، دستور داد: لذیذترین غذاها را آماده نماید و از "شریک" ، به بهترین وضع ممکن پذیرائى نماید.
پس از آماده شدن غذا، "شریک" که آن روز از آن غذاهاى لذیذ و گوناگون نخورده بود، با حرص و ولع از آنها خورد، در همین حال یکى از نزدیکان خلیفه گفت: همین روزها، "شریک" ، هم منصب قضاوت را مى پذیرد و هم منصب آموزگارى فرزندان شما را، و اتفاقاً همین طور هم شد و او عهده دار هر دو مقام گردید.
از طرف دستگاه عباسى ، حقوق و ماهیانه مناسبى برایش معین کردند، روزى شریک با متصدى پرداخت حقوق ، حرفش شد. متصدى به او گفت : ((مگر گندم به ما فروخته اى که این همه توقع دارى ؟)) شریک ، جواب داد: ((چیزى بهتر از گندم به شما فروخته ام ، من دینم را به شما فروخته ام)).
غذاى حرام و لقمه ناپاک ، آنچنان قلب او را تیره و تار کرد، که او به راحتى جزء درباریان دستگاه ظلمه گردید، و به این ترتیب انسان خوبى بر اثر غذاى آلوده ، منحرف و عاقبت به شر شد.
بسیار می بینیم که پدر و مادر در تربیت فرزندان سعی و اهتمامی ویژه دارند ولی نتیجه مطلوب و مورد رضایت خود را نمی گیرند و فرزندان راهی را بر میگزینند که خلاف عقاید و آدابی است که پدر و مادر طبق آموزه های دینی به فرزندان خود آموخته اند! این اختلاف دلایل متعددی دارد که مجال بررسی همه آنها در این سخن نیست ولی یکی از دلایل آن لقمه هایی است که فرزندان دور از سفره والدین می خورند! البته بسیاری از فرزندان هم مبتلا به لقمه های حرامی هستند که خود والدین به آنها می خورانند! روزگاری که آیت الله العظمی سید محمّدرضا گلپایگانی به مکتب می رفتند و پدرشان را هم از دست داده بودند رسم چنان بود که وقت ناهار، کودکان غذایشان را روی هم ریخته، با هم می خوردند؛ اما آیت الله گلپایگانی به کناری می رفتند و جداگانه غذای شان را می خوردند و هر چه دیگران اصرار می کردند که با آنان غذا بخوردند، نمی پذیرفتند و می گفتند: شاید پدران شما راضی نباشند که من از غذایتان استفاده کنم. روزی بچه های غذای او را برداشتند و روی غذای خود ریختند تا مجبور شود با آنها ناهار بخورد، ایشان آن روز ناهار نخوردند! رعایت تقوا و حلال و حرام و پرهیز از لقمه ی شبهه ناک پله ی اول کمال و ترقّی انسان است.
لقمه حرام فقط با دزدی و سرقت از دیگران آن هم با عنوان دزدی نیست بلکه بر فرض کارمندی وظایف خود را آنگونه که تعهد کرده انجام ندهد و یا در مدت زمانی که متعهد است در خدمت اداره و کار خود باشد کار دیگری را انجام داد، حقوقی که دریافت می کند مخلوط به حرام است!
والدینی که دیون شرعی مال خود نظیر خمس و زکات را پرداخت نمی کنند در واقع مال خود را مخلوط به حرام کرده اند و این مال حرام همان اثرات را بر فرزندان هم می گذارد! خوب است به برخی از اثرات مال حرام در روایات اشاره کنیم:
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: (مَنْ أَکَلَ لُقْمَةَ حَرَامٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاةٌ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً)؛ نماز کسی که لقمهاش حرام است تا چهل روز پذیرفته نیست (وَ لَمْ تُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَةٌ أَرْبَعِینَ صَبَاحاً) و تا چهل روز دعای او مستجاب نمی گردد (وَ کُلُّ لَحْمٍ یُنْبِتُهُ الْحَرَامُ فَالنَّارُ أَوْلَى بِهِ) و هر مقدار از بدن که پرورش یافته ی لقمه حرام باشد سزاوار آتش و سوختن است. (بحارالأنوار، 63/314)
در حدیثی قدسی آمده است که خداوند متعال می فرماید: (فَمِنْکَ الدُّعَاءُ وَ عَلَیَّ الْإِجَابَةُ فَلَا تَحْجُبْ عَنِّی دَعْوَةً إِلَّا دَعْوَةَ آکِلِ الْحَرَامِ)؛ بنده من! تو دعا کن؛ من اجابت می کنم. بدان که تمام دعاها به پیشگاه اجابت من می رسد؛ مگر دعای کسی که مال حرام می خورد. (عدة الداعی و نجاح الساعی، ص139(
خطرناک ترین اثر لقمه حرام از بین بردن محبت و ولایت اهل بیت علیهم السلام است! همان طور که در تاریخ نمونه های بسیاری از آن نقل شده و همین لقمه های حرام ترفندی از طرف دشمنان اهل بیت علیهم السلام بود تا دوستان اهل بیت را از پیرامون آن حضرات دور ساخته و به خود متمایل کنند! مخصوصا معاویه که در راه دشمنی با امیرالمومنین سلام الله علیه اموال بسیاری را خرج کرد!
یکی از حکایات شیرین در این زمینه حکایت دختر ابوالاسود است! روزی معاویه هدیه ای برای ابو الاسود دوئلی فرستاد که مقداری از آن، حلوا بود و منظورش از فرستادن هدیه این بود که دل آنها را به دست آورد و قلبشان را از محبّت امیرالمومنین علیه السّلام خالی کند. ابو الاسود دخترکی پنج – شش ساله داشت. دخترک نزد پدر آمد و همین که چشمش به حلوا افتاد، لقمه ای از آن برداشت و در دهان گذاشت.
ابو الاسود گفت: دخترکم! آنچه در دهان برده ای بیرون بینداز، این غذا زهر است. معاویه می خواهد به وسیله ی این حلوا، ما را فریب دهد و از امیر مؤمنان علیه السّلام دور و محبت ائمّه علیهم السّلام را از قلب ما خارج کند! دخترک گفت: خدا صورتش را زشت کند. او می خواهد ما را به وسیله ی حلوایی شیرین و زعفران دار از سید پاک و بزرگوار (امام علی علیه السّلام) دور کند؟! مرگ بر فرستنده و خورنده ی این حلوا!!! آن گاه دخترک آنقدر دست در گلو برد و خود را رنج داد تا آنچه خورده بود، قی کرد. وقتی خود را پاک کرد، این ابیات را سرود/ أبالشهدِ المُزَعفَر یابنَ هندٍ/ نَبیعُ علیکَ احساباً و دیناً/ معاذَ اللهِ کیف یکونُ هذا/ و مولانا امیر المؤمنینا. ای پسر هند جگوخوار! آیا با حلوایی زعفرانی می خواهی شرافت و دین ما را بربایی؟! به خدا پناه می برم این کار نخواهد شد، مولا و آقای ما امیر المؤمنین علیه السّلام است.
مرا از پیش خود آقا مکن دک!
که کردم نام زیبایت به دل حک
دعا کن تا بقیع را هم بسازیم
حسین جانم! ضریح نو مبارک!!!