روز هشتم از ماه هشتم سال هشتاد و هشت هم تموم شد!
از ابتدای سال همه منتظر رسیدن این چهار تا هشت بودن!
اما ما همه عمرمون با هشت و چهار گره خورده!
از آن روزی که ما را آفریدی
به غیر از معصیت چیزی ندیدی
خداوندا به حق هشت و چهارت
ز ما بگذر، شتر دیدی ندیدی!!!
من امشب از امام رضا یه زیارت کربلا گرفتم!
عرفه!
انشاءالله تا اونوقت گناهی باعث سلب توفیق نشه
2 نظر
![]() |
سلام
راستش تو بد مخمصه ای گیر کردم
یه راهی رو شروع کردم که رسیدن به مقصدش یه شرط اساسی داره
و اونم اینه که کسایی به مقصد این راه می رسن که.....
اصلا بذار یه جور دیگه بگم
ما چند نفر بودیم که با هم به این نتیجه رسیدیم که کسی نشونی یه گ ن ج رو داره
با هم تصمیم گرفتیم بریم پیشش
و آدرس اون گ ن ج رو ازش بپرسیم
یعنی خودش پیغام داده بود که هر کی طالبه بیاد تا بهش آدرس بدم
ما رفتیم؛ با هم رفتیم!
ولی رسیدن به آدرس اون گ ن ج به اون راحتی که ما فکر میکردیم نبود
بعد از یک سال تلاش اولین نفر از گروه کم آورد و جا زد
و ما بدون اون ادامه دادیم
این داستان ادامه داشت
ما سماجت میکردیم که به اون گ ن ج برسیم و......
هر سالی که میگذشت یکی دو نفر از گروه کم می آوردند و بی خیال می شدن
الان که فکر میکنم از اون گروه ده دوازده نفره غیر از خودم فقط یه نفر رو به یاد میارم که هنوز خسته نشده
اما مشکل من این حرفا نبود
مشکلم اینه که بعد از نه (9) سال تازه فهمیدم که رسیدن به اون گ ن ج یه شرط اساسی داره
البته این شرط الان گذاشته نشده؛ یعنی کسی که آدرس گ ن ج رو داره گفته بود ولی ما نمیدونستیم
یعنی میدونستیم ولی فکر کردیم....
..........
..........
..........
مهمترین هدف خلقت رسیدن مردم به معارفی است که ما بهش میگیم معارف اهل بیت
اصلا خدا (همون که آدرس گ ن ج رو داشت) همه چیز رو آفرید تا مردم امیرالمومنین رو بشناسند
تا علی علیه السلام شناخته بشه
وقتی مردم مولا رو بشناسن اونوقت می فهمن خداوند متعال چه قدرت و شوکتی داره
..............
..............
..............
و من سر تا پا گناهم!!!
یکی به داد من برسه!!!
با این که میدونم این مطلب رو کسی نمی خونه بازم مینویسم
می نویسم نه برای اینکه کسی بخونه بلکه بخاطر اینکه دلم خالی بشه
یه چند روزیه خیلی فکر میکنم؛ به گذشته؛ به آینده و به خودم
فکر میکنم آرمانهام برای آینده جز یه مشت افکار بچه گونه چیزی نبوده
دوست داشتن هام همش پوچ و واهی بوده
باید کسایی رو دوست میداشتم ولی بهشون بی توجهی کردم!
کسایی رو هم نباید تو دلم راه میدادم ولی حالا که نگاه میکنم میبینم قسمت عمده قلبم رو اشغال کردن
و بیرون کردنشون کار بسیار سختیه . چون این مستاجرها حالا دیگه فکر میکنن که صاحبخونه هستن
یه دوره ای بود که بدون اینکه بفهمم عاشق شدم ولی معشوق ها ارزشی نداشتن
اما حالا بزرگتر شدم و کسانی رو پیدا کردم که واقعا ارزش معشوق بودن رو دارن
اما....
مشکل اینجاست که دیگه نمی دونم چطوری باید عاشق بشم
نمی دونم چه وردی باید بخونم تا یکی رو از صمیم قلب دوست داشته باشم
بلد بودما ولی یادم رفت
یادم رفته که باید چکار کنم که همیشه و همه جا یکی توی قلب و ذهن و وجودم باشه
به دادم برسید....!!!
1- داشتم از جلوی اتاقش رد می شدم تازه از مرخصی آمده بود . گفتم عمو چطوری ؟ اشاره کرد جلو بروم . دستم را گرفت و مشت بسته اش را توی دستم باز کرد پسته و شکلات بود در گوشم گفت یه طوری بخور کسی نفهمه . توی محوطه هر گوشه ای می دیدی یکی یه چیزی می خورد . به همه همین را گفته بود .
2- با دوستم رفتم توی آشپزخانه دیدم عمو حسن نشسته وسط بچه ها هم دورش می گفت جاتون خالی شما نبودین ببینین که بالای تپه مانی کانگا یه تیپ عراقی زدم همشون رو ناکار کردم یه نفرشون هم زنده نموند . دوستم گفت شاید یه پیت عراقی رو برعکس کردی و زدی ناکارش کردی . گفت : عمو جون ما رو اینطور نیگا نکن یه هو کنم همه در می رن بچه ها بس که خندیده بودند ولو شده بودند کف آشپزخونه .
3- ماست محلی برایمان زیاد می آوردند . یه بار یکی از دبه ها رو باز کرده بود که باهاش دوغ درست کنه دیده بود توش ماست نیست یه چیز غلیظ و زرد رنگ و شفاف است خیال کرده بود سکنجبین است خورده بود حالش بد شده بود حسابی هم بد شده بود . بعدها بچه ها سر به سرش می گذاشتند و می گفتند وقتی عمو ریکا خورده بود به شکمش دست می زدیم از دهنش حباب می اومد بیرون .خودش هم می خندید .
4- هوس کمپوت کرده بودم . رفتم پشت بام از پنجره شکسته آشپزخونه رفتم تو تو تاریکی داشتم می گشتم که یهو دیدم یکی داره جیغ میزنه چراغ رو روشن کردم دیدم عمو تو دیگ داره حموم می کنه . همون دیگی که توش برامون دوغ درست می کرد .
5- اول تا آخر هفته هرچه از غذاها اضافه می آمد دور نمی ریخت توی یخدانی نگه می داشت . آخر هفته همه را با هم می ریخت تو دیگ گرم می کرد می داد به خوردمون . غذای وحشتناکی بود . هرچی می خواستی توش پیدا می شد بادنجان کباب گوشت قیمه یه تیکه خیار آشغال سیب خلاصه همه چیز توش بود . بچه ها اسمش رو گذاشته بودند گزارش هفتگی عمو حسن .
6- خواب که بودیم می آمد بالای سرمان و دستمان را می بوسید . یه بار با چند تا از بچه ها ریختیم سرش جورابهاش و در آوردیم و پاهاش و بوسیدیم .
یه دوستی دارم که خیلی دیوونه ست!
با یه دیوونه هم دوستم!
دوستام همشون دیوونن!
دیوونه دوستامم!
خداوند یک علی داشت الحمدلله آنهم امام ما شد..............!
در ساعتی شگفت، مکعّب شکست و بعد
مردی به جای قبله ی مردم نشست و بعد
رکعـت شـدو نمـاز شدو حمـد و سوره شد
آمـد طلسم مسجـدیـان را شکــست و بعد
با یک نــفر شبیه خـودش گشـت روبرو
خود را گرفت ثانیه ای روی دست و بعد
آیات نوبری ز درخت انار چیـد
و خواند از تشهّدش:از بودو هست و بعد
مِثلِ مَثل شد و به زبان همه شکفت
از راه حلق در ته دل ریشه بست و بعد
چون روح در نسوج گیاهان حلول کرد
یک خوشه خورد از خودش و کرد مست و بعد
مقداری از ترشّح او را زمین چشید
قیمت گرفت خاک اراضی پست و بعد
ما را ببخش ما که گناهی نداشتیم
او خواست اهل بادیه را بت پرست و بعد
هر سال گفت تا که بگویند شاعران:
در ساعتی شگفت مکعب شکست وبعد...
زهرا همان کسی است که بیت محقرش
طعنه زده به عرش و تمامی گوهرش
شرط پیمبری به پسر داشتن که نیست
مردی پیمبر است که زهراست دخترش!!!
آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد
آقا بیا تا با ظهور چشمهایت
این چشمهای ما کمی تقوا بگیرد
پائین بیا خورشید پشت ابر غیبت
تا قبل از آن که کار ما بالا بگیرد
آقا خلاصه یک نفر باید بیاید
تا انتقام دست زهرا را بگیرد
عظم الله اجورکم.....!
طوبی للغرباء امتی
دود می خیزد ز خلوتگاه من
کس خبر کی یابد از ویرانه ام ؟
با درون سوخته دارم سخن
کی به پایان می رسد افسانه ام ؟
دست از دامان شب برداشتم
تا بیاویزم به گیسوی سحر
خویش را از ساحل افکندم در آب
لیک از ژرفای دریا بی خبر
بر تن دیوارها طرح شکست
کس دگر رنگی در این سامان ندید
چشم می دوزد خیال روز و شب
از درون دل به تصویر امید
تا بدین منزل نهادم پای را
از ورای کاروان بگسسته ام
گر چه می سوزم از این آتش به جان
لیک بر این سوختن دل بسته ام
تیرگی پا می کشد از بام ها
صبح می خندد به راه شهر من
دود می خیزد هنوز از خلوتم
با درون سوخته دارم سخن!!!
از مجلس برگشته بود، خسته. به نظر خودش منبر خوبی شده بود. معروف بود و محبوب مردم.
نزدیک خونه که رسید دید گوشه کوچه چند تا بچه خیمهای زدند، سیاه. تا چشمشون به حاج آقا افتاد دویدند جلو.
حاج آقا یه روضه برامون میخونی؟
-خستهام
-تو رو خدا، فقط چند دقیقه!
-باشه ولی فقط چند دقیقه!!!
-هوراااا
اومد تو چادر و یه نگاه کرد، منبر ندید! صندلی هم! گفت: منبر، صندلی، چیزی؟
بچهها گفتند: الان میاریم
چند لحظه بیشتر طول نکشید که یه پیت حلبی آوردند.
به ناچار رو همون پیت حلبی نشست و مختصر روضهای خوند، اما گریه شدید بچهها یه کمی براش عجیب بود.
به محض اینکه روضه تموم شد بچهای با یه سینی چای وارد خیمه شد. اول جلوی حاج آقا اومد و تعارف کرد.
چایی رو که برداشت با خودش گفت اینها بچهاند معلوم نیست ملاحظه نجس و پاکی رو میکنند یا نه!!! و چایی رو طوری که کسی نفهمه از زیر چادر ریخت بیرون.
حالا دیگه رسیده بود خونه، آروم آروم خواب بهش غلبه کرد، تو عالم خواب بیبی حضرت زهرا رو دید، اما خانم از دستش ناراحت بود، خانم بهش گفت: چایی رو که ریختی بیرون خودم برات ریخته بودم!!!!!!!
حالا شده بود منبری ثابت اون خیمه!!
دیدنش آرزوی ماست خدا میداند
اولین مستمع مجلس پر فیض حسین
مادرش حضرت زهراست خدا میداند
![]() |
|
در روزهای گذشته برخی رسانه های بی نام و نشان با بیان مطالبی اظهار داشتند که حماس، گروهی ناصبی و دشمن اهل بیت است. آنچه در ادامه می خوانید، کنکاشی در مذهب و عقاید مردم فلسطین به خصوص اهالی نوار غزه است.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی دولت به نقل از رجا نیوز براساس تحقیق که در وبلاگ "یهود شناخت" درج شده است :
1- بیشتر مردم فلسطین، پیرو مذهب شافعی هستند و اتفاقاً، ابوعبدالله محمدابن ادریس شافعی، رهبر این فرقه، متولد غزه بوده است. در مورد شافعی بودن مردم فلسطین می توانید به این منبع رجوع کنید: «الموسوعة المیسرة فی الادیان و المذاهب المعاصرة، مانع بن حماد الجهنی، ج 2، ص 124»
جالب اینجاست که در میان فرقه های چهارگانه اهل سنت، نزدیک ترین فرقه به تشیع از نظر علاقه و احترام به اهل بیت و احکام فقهی، همین فرقه شافعی است.
2-در میان خبرهای منتشر شده از تهاجم رژیم صهیونیستی، خبری بود که دقت در آن نشان دهنده علاقه مندی مردم فلسطین به اهل بیت پیامبر است: بمباران مسجد علی ابن ابی طالب واقع در محله الزیتون شهر غزهتوسط جنگنده های اسرائیلی در روز 10 دی.
مدعیان ناصبی بودن مردم فلسطین، به این سؤال جواب دهند که چگونه مردمی می توانند همنسبت بهاهل بیت جسارت داشته باشند و هم آنقدر برای آنها احترام و تقدس قائل باشند که نامشان را بر مساجد خود بگذارند؟
اما در کنار مسجد امام علی ابن ابی طالب شهر غزه، مساجد دیگری نیز به نام اهل بیت وجود دارد.
ـ مسجد «الامام علی ابن ابی طالب» واقع در نابلس
این مسجد در حواره از توابع شهر نابلس، در کرانه باختری رود اردن واقع شده است که در این صفحه تصاویر و مشخصات آن موجود است.
کتیبه مسجد «الامام علی بن ابی طالب»، واقع در نابلس-فلسطین
- مسجد فاطمة الزهراء(س)
حداقل 2 مسجد با این نام در فلسطین وجود دارد. یکی در قریه ارتاح، واقع در جنوب طولکرم که دراینجا می توانید تصویر آن را ببینید و دیگری درشهر نابلس که در فهرست این صفحه می توانید نام آن را ببینید. در همین صفحه می توانید نام مسجد امام علی نابلس را هم ببینید.
مسجد فاطمه الزهرا، واقع در جنوب طولکرم، فلسطین
- مسجد «الحسین بن علی» واقع در نوار غزه و الخلیل!
حداقل 2 مسجد به این نام در فلسطین وجود دارد:
یکی در حی الصبرةواقع در نوار غزه کهدر این صفحه، ضمن ارائه فهرستی از اسامی شهدایاخیر غزه، نام آن آمده است. در این صفحه، ذیل تیتر «أسماء شهداء الصبرة وتل الإسلام»، نام مسجد «الحسین بن علی»را می توانید ببینید. همچنین در همین صفحه، اسامی دو نفر ازشهدای بمباران مسجد علی ابن ابی طالب سابق الذکر هم آمده است.
مسجد «حسین بن علی» دیگر، در خیابان «عین سارة» شهر الخلیل واقع شده است. در این صفحه و این صفحه، اعلامیه هایی در مورد برگزاری یک راهپیمایی در الخلیل آمده است که نقطه شروع آن، مسجد الحسین بن علی، بیان شده است.
3- در مورد شبهه ناصبی بودن مردم فلسطین، شهید مطهری در سال 1349 سخنانی داشته اند که در ادامه آن را می خوانیم:
«یک وقتی شایع بود و شاید هنوز هم در میان بعضیها شایع است، یک وقتی دیدم یک کسی میگفت: این فلسطینیها ناصبی هستند. ناصبی یعنی دشمن علی علیه السلام. ناصبی غیر از سنی است. سنی یعنی کسی که خلیفه بلا فصل را ابوبکر میداند و علی علیه السلام را خلیفه چهارم میداند و معتقد نیست که پیغمبر شخصی را بعد از خود به عنوان خلیفه نصب کرده است. میگوید پیغمبر کسی را به خلافت نصب نکرد و مردم هم ابوبکر را انتخاب کردند. سنی برای امیرالمؤمنین احترام قائل است چون او را خلیفه چهارم و پیشوای چهارم میداند و علی را دوست دارد. ناصبی یعنی کسی که علی را دشمن میدارد. سنی مسلمان است ولی ناصبی کافر است، نجس است. ما با ناصبی نمیتوانیم معامله مسلمان بکنیم. حال یک کسی میآید میگوید این فلسطینیها ناصبی هستند. آن یکی میگوید. این به آن میگوید، او هم یک جای دیگر تکرار میکند و همین طور. اگر ناصبی باشند کافرند و در درجه یهودیها قرار میگیرند. هیچ فکر نمیکنند که این، حرفی است که یهودیها جعل کردهاند. در هر جایی یک حرف جعل میکنند برای اینکه احساس همدردی نسبت به فلسطینیها را از بین ببرند. میدانند مردم ایران شیعهاند و شیعه دوستدار علی و معتقد است هر کس دشمن علی باشد کافر است، برای اینکه احساس همدردی را از بین ببرند، این مطلب را جعل میکنند. در صورتی که ما یکی از سالهایی که مکه رفته بودیم، فلسطینیها را زیاد میدیدیم، یکی از آنها آمد به من گفت: فلان مسأله از مسائل حج حکمش چیست؟ بعد گفت من شیعه هستم، این رفقایم سنیاند. معلوم شد داخل اینها شیعه هم وجود دارد. بعد خودشان میگفتند بین ما شیعه و سنی هست. شیعه هم زیاد داریم. همین لیلا خالد(2) معروف، شیعه است. در چندین نطق و سخنرانی خودش در مصر گفته من شیعهام. ولی دشمن یهودی یک عده مزدوری را که دارد، مأمور میکند و میگوید: شما پخش کنید که اینها ناصبیاند. قرآن دستور داده در این موارد اگر چنین نسبتهایی نسبت به افرادی که جزو شما هستند و مثل شما شهادتین میگویند، شنیدید وظیفهتان چیست.»(3)
ولی دشمن یهودی یک عده مزدوری را که دارد، مأمور میکند و میگوید: شما پخش کنید که اینها ناصبیاند. قرآن دستور داده در این موارد اگر چنین نسبتهایی نسبت به افرادی که جزو شما هستند و مثل شما شهادتین میگویند، شنیدید وظیفهتان چیست.»(4)
نگاه شافعی درباره اهل بیت(ع)
"در میان رهبران مذاهب اسلامی امام شافعی بیش از دیگران ارادت قلبی خود را نسبت به خاندان اهل بیت علیهالسلام به ویژه علی علیهالسلام و حسین علیهالسلام ابراز داشته است. شافعیان به تبعیت از امام شافعی نسبت به اهل بیت به ویژه امام حسین علیهالسلام ارادت ویژه دارند. علاقه امام شافعی به خاندان رسالت باعث نزدیکی هر چه بیشتر پیروان این مذهب با شیعیان علی ابن ابیطالب علیهالسلام شده است. شافعی همچنان که درباره علی علیهالسلام اشعار نغز و پرمغزی سروده درباره واقعه عاشورا نیز اشعاری زیبا و جانسوز دارد. در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
و مما نفی نومی و شیب لحیتی
تعاریف ایام لهن خطوب
این حادثه از حوادثی است که خواب مرا ربوده و موی مرا سپید کرده است.
تأوب همی و الفواد کتیب
وارق عینی و ارقاد غریب
دل و دیده مرا به خود مشغول ساخته و مرا اندوهگین کرده است و اشک چشم جاری و خواب از آن پریده است.
تزلزلت الدنیا لآلمحمد
و کادت لهم صم الجبال تذوب
دنیا از این حادثه خاندان پیامبر متزلزل شده و قامت کوهها از آن ذوب شده است.
فمن بلغ عن الحسین رساله
و ان کرهتها انفس و قلوب
آیا کسی هست که از من به حسین علیهالسلام پیامبر برساند اگر چه دلها آن را ناخوش دارند.
قتیل بلاجرم کان قمیصه
صبیغ بماء الارجوان خصیب
حسین کشتهای است بدون جرم و گناه که پیراهن او به خونش رنگین شده.
نصلی علی المختار من آل هاشم
و نوذی بینه ان ذاک عجیب
عجب از ما مردم آن است که از یک طرف به آل پیامبر درود میفرستیم و از سوی دیگر فرزندان او را به قتل میرسانیم و اذیت میکنیم.
لئن کان ذنبی حب آل محمد
فذلک ذنب لست عنه اتوب
اگر گناه من دوستی اهل بیت پیامبر است از این گناه هرگز توبه نخواهم کرد.
هم شفعائی یوم حشری و موقفی
و بغضهم للشافعی ذنوب(6)
اهل بیت پیامبر در روز محشر شفیعان من هستند و اگر نسبت به آنان بغضی داشته باشم گناه نابخشودنی کردهام.
امام شافعی که در دوستی اهل بیت زبانزد میباشد، اشعار بسیاری در فضائل اهل بیت سروده است. او همچون سایر ائمه اهل سنت در ابراز ارادت خود نسبت به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله از هیچ کوششی دریغ نکرد و حتی از اینکه او را به خاطر این ارادتمندی رافضی خوانند ابا نکرد و فرمود:
یا راکباً قف بالمخصب من منی
واهتف بقاعد خیفها و الناهض
سحراً اذا فاض الجیج الی منی
فیضاً کملتطم الفرات الفائض
ان کان رفضاً حب آل محمد
فلیشهد الثقلان أنی رافض(7)
یعنی ای سواره، اگر به مکه میروی در ریگزار منی بایست و سحرگاهان خطاب به ساکنان مسجد خیف که همانند امواج خروشان دریا به منی سرازیر میشوند ندا سرداده و بگو: اگر دوست داشتن آل محمد رفض است، انس و جن گواه باشند که من (شافعی) رافضی هستم.
امام شافعی معتقد است که محبت خاندان رسالت حکم واجبی است که خداوند در قرآن دستور داده و برای نشان بزرگی و فضیلت ایشان همین کافی است که اگر کسی بر آنها در نماز و سلام و صلوات نفرستد نمازش ادا نخواهد شد.
یا آل بیت رسول الله حبکم
فرض من الله فی القرآن أنزله
یکفیکم من عظیم الفخر أنکم
من لم یصل علیکم لا صلاه له(8)
یعنی ای آل محمد محبت شما امر واجبی است که خدا آن را در قرآن نازل کرده و همین یک دلیل بر عظمت قدر شما کافی است که هر کسی نماز بخواند و بر شما درود نفرستد نمازش نماز نیست. او با توسل به آنها و امید اینکه شفیع او در قیامت واقع شوند گوید:
آل النبی ذریعتی
و هم الیه وسیلتی
أرجو بهم اعطی غداً
بیدی الیمین صحیفتی(9)
یعنی اهل بیت پیامبر وسیله نزدیکی من به خدای یگانهاند و به وسیله آنها امیدوارم که نامه اعمالم فردای قیامت به دست راستم داده شود.
ارادت و علاقه امام شافعی به اهل بیت پیامبر چنان بود که بر خی از اهل سنت او را شیعه پنداشتند و حتی جهت محاکمه به بغداد برده شد. او معتقد بود که ارادت به خاندان علی علیهالسلام را باید علنی و آشکار ساخت و این پندار باطل را از اذهان دور کرد که رفض را در دوستی علی و فاطمه و فرزندان آن دو میداند و یا ناصبیگری را در دوستی ابوبکر و عمر علیهالسلام. به اعتقاد او جریان رافضیگری و ناصبیگری که دوستی و دشمنی افراطی را در حق علی علیهالسلام دنبال میکردند نادرست است. یعنی انسان مومن به خدا و رسولش کسی است که محبت اهل بیت را آشکار کند. تقسیم بندی مسلمانان به رافضی و ناصبی تقسیم بندی مطرودی است و افرادی که مسلمانان را به این دو دسته تقسیم میکنند قطعاً مجرم و گناهکارند زیرا محبت علی و خاندانش از اصول دین اسلام است و اگر کسی چنین امری را آشکار کند به اصل اسلام عمل کرده و به ایمان خویش استحکام بخشیده است.
اذا فی مجلس نذکر علیاً
و سبطیه و فاطمه الزکیه
یقال تجاوزوا یا قوم هذا
فهذا من حدیث الرافضیه
برئت الی المهیمن من أناس
یرون الرفض حب الفاطمیه(10)
یعنی «زمانی که در مجلس ذکر علی و فاطمه و حسن و حسین میشود بعضی از دشمنان میگویند ای مردم از ذکر علی و فرزندان او بگذرید که اینها از سخنان رافضیهاست. من از مردمی که دوستی فاطمه را رفض میدانند به خدا پناه میبرم.»"
پی نوشت:
http://qods.persianblog.ir/post/61
2- چریک فلسطینی که در چند عملیات هواپیما ربایی شرکت داشت.
3- 4 شهید مطهری،آشنایی باقرآن، جلد4، پاورقی صفحه 33.
5- این مطلب قسمتی از مقاله ای با عنوان «عاشورا در مذهب تسنن و سایر ادیان است» که در این آدرس، منتشر شده است: http://www.ido.ir/a.aspx?a=1385121308
6- مجله بصائر، شماره7-8، ویژهنامه محرم، ص25، همچنین نگاه کنید به نامه دانشوران ناصری، ج 9، ص 298
8-سیمای علی علیهالسلام از منظر اهل سنت، 175، به نقل از دیوان امام شافعی، 62
9-الشکعه، مصطفی الاربعه الائمه، ج3، ص53
10- سیمای علی از منظر اهل سنت، 176